بازی با ریش بابا کار کودکان است
م ی هادی م ی هادی

دهن شَیر به کودک ندهد مادر دهر 

  که دگرباره بخون در نبرد دندانش(...؟...)

                                                                                                             

تحت  عنوان فوق این سومین یادداشت است که مینگارم.  خوانندهء این سطور برحق است که دوی دیگررا نخوانده است. مردم ما یک مثل معروف دارند که میگویند"  اگر کسی نداری با کلاه ات  مشوره بکن"  این کلاه  مفهوم سمبولیک وجدان است. با خود مشوره کردن یعنی به قناعت وجدان پرداختن است. وشاید گویش این مساله با این شیوه هم یک کار سمبولیک است که خود ما از کار منفی خودما بازگیری کنیم.

در نتیجهء این چنین یک مشوره ازدر آمیختن  جدال میان خودی خویشتن را مبرا ساختم .لذا بران شدم  تا عزیزان خود را نیز از این جولانگاه  بر حذر دارم. از ایشان دعوت کنم که بااین قیمت  تاق ظفر را به حراج نگذارند.

از آنجائیکه  ما در پروسهءکار ومبارزه  بار ها ثبوت کردیم که نقش شخصیت بسا تعین کننده است. پس نباید  وقتی خود زیرنقش آن سایه ایستاده استیم به ماهیت نقش تمسخر نمائیم.  و نه پزیریم که جاذبهء شخصیت حق است. از آنجائیکه شخصیت محصول یک اندیشه است. پس جاذبه او معنویت همان اندیشه  در وجود اوست.

در سیاست، در دین، در اجتماع، در خانواده و... نقش شخصیت و نسبت های نقش شخصیت معین است. مثلأ از لحاظ معنوی  تعهد، عقیده،، مسولیت و از لحاظ مادی  تبار های  وابستگی به مثابهء اخلاص پروری  در وجود افراد جامعه زمینه های نقش شخصیت را برای ارزش نقش شخصیت تعین میسازد.  در ماحول شخصیت ، شخصیت های اند که نقش نسبتی شخصیت را ادا میکنند. ادای این نقش  در وجود آنان  مانند منظرهء حلقات موجی  که با انداختن یکدانه" سنگچل"  در آب   در اطراف نقطهء پرتاب ایجاد میشود  تعریف نسبت هاست . که هر قدر از مرکز دور تر میشود  خیره تر میشود.

سلسلهءاثر گذاری این نقش نسبتی را مثلأ  در پدیده  دین  میتوان از رسول تا یک پیرو ، در سازمان  از رهبر تا یک فرد در صف، ودر دولت  از ریس دولت تا یک مامور... به خوبی دریافت.

 با یک تحلیل روانی  باید گفت که وقتی خوانندهء عزیز به عنوان  بالا بر میخورد عطش خوانش خواننده  تحریک میگردد . اما از آنجائیکه این یادداشت مخاطبین مخصوص خود را دارد لذا بیشتر از دانستن جستجو گران مفهوم عنوان در متن، فهمیدن مخاطبین این سطور در نظر گرفته شده است.

  با توجه به این ملحوظ به آنانی که نمیتوانند عدم موفقیت های شانرا اعتراف نمایند. اذان میگردد که قبل از تبریه خود با شیوه توصل به تطاول،  باید کمبودی های  خودرا در محاسبه قرار بدهند. آنان باید سر به گریبان خود فرو ببرند. که چرا  نتوانستند گوش زد های احتیاط بر انگیز را در تدابیر ناکافی شان مراعات نمایند.

ای معلم شوخی وناپاکی اطفال را             در میان مدت تعطیل میباید شناخت(اسماعیل سیاه)

وقتی با غرور کاذب و تطاول از موفقیت خود میگویند ولی با شلاق  عقده به دیگران حمله میکنند. در حقیقت اینرا میرساند که موفقیتی  وجود نداشته است. زیرا از یک تدبیر موفق به جز آهنگ سرور بر نمی آید. و ضرورت  سر وصدای حزین پیش نمی آید.  در این حال از روی تخریب  توهین ، وتحقیر  دیگران معلوم میشود که خو است ها ومطالبات را آن چنان که باید مدنظر میگرفتند ،نگرفتند ولذا این هیاهو تصویر ناموفقیت آنان از این امر است.

 یارب هوس مهر ومحبت به سر کیست             یک سینهء بی کینه قرین جگر کیست(اسماعیل سیاه)

  خود شیفتگی یک بیماری روانی است. این بیماری  روح باطل بودن دیگران ، وهمیشه برحق بودن خود را در وجود پرورش میدهد. از اینجاست که این بیماران حتی در کشتی که خود سوار آن میباشند برای دشمنی با دیگران میخواهند کشتی  را سوراخ  نمایند بدون عوارض جانبی نسبت به خودشان عاشق کردار خود استند.

هرگاه قرار باشد از پیشوایان راه مبارزه آموخته شود . باید  از خواست های آنان آموخت. رهبرانیکه  بودن در کنار مردم  ومردن د ر دامان وطن را  ثابت  کردند.

 چرا در گوشه های آرام شور بدبینی را باید فریاد کرد. مخصوصأ از آنانیرا که با نیروی واقعی، مبارزه حقیقی را در قبله گاه آرمان  عملأ انجام میدهند. وساحه کار ومبارزهء شان جائی است که هنوز برای  مخاطبین این نوشته بودن در آنجا یک آرزو است. در اینصورت معلوم میشود که الم برداران آرمان فقط آنان میتوانند باشند.

 ودر نتیجه وپایان یک  یاد کرد دیگر وبس. وقتی  آب را گنده بنامیم وباز خود ما آنرانباید بنوشیم. ختم


January 25th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي